حمايت از بازار سرمايه، خوب يا بد؟
تداوم روند رو به افول بازار سرمايه در هفتههاي اخير در سايه تحولات سياسي و اقتصادي، سرانجام تصميمگيران اقتصادي و دولت را مجاب به «حمايت» از بازار سرمايه كرده است.
در همين راستا تا حدي از روز چهارشنبه هفته قبل و به طور جديتر از ابتداي هفته جاري شاهد رشد مجدد قيمتها بودهايم و رخسار قرمز رنگ بازار دوباره به سبزي گراييده است.
فعالان بازار نيز احتمالا هفته جاري را كمي خوشحالتر و اميدوارتر از هفتههاي پيشين خواهند گذراند.
بحث حمايت دولت و تصميمگيران اقتصادي از بازار از اين نظر كه نشانهاي از نيم نگاه آنها به بازار سرمايه كشور و درك اهميت آن براي بالندگي اقتصادي است در جاي خود شايان توجه و تقدير است.
پيگيريهاي مسوولان بازار نيز كه از روزها قبل ادامه داشته، بدون شك باعث دلگرمي فعالان بازار بوده و هست.
در عين حال، لازم است از زاويه ديگري نيز به اين موضوع بنگريم: اولا سوال اساسي اين است كه هزينه اين «حمايت» را چه كسي قرار است، پرداخت كند؟
طبيعتا اجرايي شدن اين حمايتها يا از طريق ترغيب و متقاعد كردن حقوقيهاي خود بازار است يا مثلا از طريق اجازه دادن به بانكها براي سرمايهگذاري مستقيم در بازار (يا در يك حالت فرضي و به عبارتي بدترين حالت، ورود مستقيم دولت به بازار) ميباشد.
حال اگر حقوقيها را در نظر بگيريم، مگر نه اين است كه وادار كردن آنها به خريد سهام به منظور حمايت از بازار مانع از آن ميشود كه آنها بتوانند همان سهم را چند روز بعد احتمالا در قيمتي
پايينتر بخرند و سود بيشتري كسب كنند؟ و آيا نه اين است كه نهايتا هزينه اين بذل و بخشش را سهامداران همان حقوقيها از طريق كسب سود كمتر (به دليل خريد سهام در قيمتهايي بالاتر از قيمتي كه خود آنها تمايل به خريد داشتند) در انتهاي سال خواهند داد؟ اگر بپذيريم كه سهام اكثر حقوقيها نيز در بازار معامله ميشود، تنها اتفاقي كه افتاده جابهجايي درآمد از سهامداران حقوقيها به سهامداران شركتهايي است كه حقوقيها آنها را ميخرند و در مجموع اتفاق خاصي در بازار نيفتاده است.
سناريوي ورود مستقيم بانكها به بازار نيز در شرايطي كه سرمايهداريترين اقتصاد دنيا يعني آمريكا درخلاف جهت آن در حال حركت است و قوانيني مانند Volcker rule در تلاش براي ممانعت از بورس بازي بانكها با سپردهها و پساندازهاي مردم است، چندان عقلاني به نظر نميرسد.
نكته ديگري كه بايد به آن توجه كرد اين است كه اين روزها حجم معاملات بازار نسبتا بالا بوده است و اين به آن معنا است كه خيليها در همين روزهاي بد در حال خريد سهم هستند. به عبارت ديگر سقوط قيمتها در نتيجه كمصبري عدهاي (فروشندگان) و صبوري و هوشمندي عده ديگري (خريداران) رخ داده است و اين يعني كسب سود قابل توجه توسط افرادي كه توانايي غلبه بر احساسات خود را دارند و با تحليل دقيق و حساب شده نسبت به خريد سهم اقدام ميكنند.
«حمايت» از بازار يا بهتر بگوييم دخالت در بازار عملا به نوعي تنبيه نمودن افرادي است كه در بازار حضور هميشگي داشته و قادرند با تكيه بر تحليل و صبر كافي كسب سود كنند و پاداش دادن به افرادي كه تحمل اندكي كاهش قيمت در بازار را ندارند و تنها در روزهاي خوش ميهمان بازار هستند
نكته ديگر اينكه حمايت دولت يا بهتر بگوييم دخالت دولت در بازار اگر نگوييم مضر است يك شمشير دولبه است. تجربه كشورهاي مختلف دنيا و همينطور كشور ما نشان داده كه اصليترين نتيجه دخالتهاي دولت در اقتصاد – كه شامل بازار سرمايه نيز ميشود – نياز به مداخلات بيشتر در آينده در جهت مديريت كردن پيامدهاي دخالت اوليه دولت است.
به اين معنا كه دخالت دولت براي حمايت از يك بخش خاص ميتواند عدم توازنهايي را موجب شود كه براي جبران آن لازم است دخالتهاي بيشتري در ساير بخشها صورت گيرد و آنها نيز به نوبه خود موجب عدم توازن بيشتر و نياز به دخالت بيشتر ميشوند و اين دور باطل ادامه پيدا ميكند.
بورس كشور ما نيز مثالهاي زيادي از دخالتهاي دولت كه منجر به تضعيف اعتماد به بازار شده است را به ياد دارد. بورس ماهها از نااطمينانيهاي مربوط به بازار ارز و قانوني يا غيرقانوني بودن تسعير ارز به نرخ آزاد توسط شركتهاي بورسي رنج برده است.
مشكلات شركتهايي همچون پست بانك، ماجراي طولاني بهره مالكانه سنگآهنيها، شايعات عوارض صادراتي بر برخي شركتهاي صادراتي مانند پتروشيميها تنها نمونههايي از انعكاس دخالتهاي دولت در بازار سرمايه بودهاند. پس از دههها و شايد قرنها دست و پنجه نرم كردن بازارهاي مالي جهان با دخالتهاي دولتي، تقريبا همگي يك موضع در برابر دولت دارند: «ما را به خير تو اميدي
نيست، ...!»
كلام آخر اينكه اگر پذيرفتهايم كه بورس دماسنج اقتصاد است و قرار است شاخص بورس تا حدي منعكس كننده واقعيات اقتصاد باشد نميتوان تنها در دورههايي كه شاخص سر به آسمان ميگذارد آن را دماسنج اقتصاد ناميد و در روزهايي كه شاخص ناخوش احوال است از ناخوش احوالي اقتصاد چشمپوشي كرد.
*دانشجوي دكتراي مالي در Boston College آمريكا
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مطالب و مقالات حسابداری ، ،